كارلو آنجلوتي در مصاحبه با فاينشنال تايمز در مورد رسيدن به ركورد 500
پيروزي در دوران مربيگري خود در مورد استرسي كه در اين مدت تجربه كرده به
شوخي گفت :"حالا اگر به پشتم نگاه كنيد ، آثار زلزله را مي بينيد ! " . وي
گفت كه هماهنگ شدن اوزيل "مشكل "بوده است چرا كه "خيلي متواضع است . " مربي
ايتاليايي در 878 بازي مربيگري به 500 پيروزي رسيده است . اولين استادش
،نيلس ليدهلم سوئدي در رم در سالهاي 1979 تا 1984 بود . ليدهلم در 28 فصل
در ايتاليا به 327 رسيد . حالا كارلو از استادش پيشي گرفته است . در
اسپانيا 30 پيروزي كسب كرده است و از فرانسه با 49 ، انگليس با 67 و
ايتاليا با 360 پيروزي از نظر ميانگين بردها پيشي گرفته است . كارلتو 57
درصد از بازيهاي دوران مربيگري خود را برده است ، در اين مدت به طور متوسط
تيمهايش در هر بازي 1.75 گل زده اند و 0.89 گل خورده اند . در رئال به 79.3
درصد برد در هر بازي رسيده ، 2.7 گل زده و 0.89 گل خورده است .
سبكش
:"قدرت زيادي دارم . اين جا مي توانم تصميم بگيرم كه تمرين شش صبح باشد
يا يازده شب ، اما سبكم باعث مي شود كه چنين كاري نكنم . دوست دارم
بازيكنانم را راضي نگاه دارم و راحت باشند . اين زمان بيشتري مي برد .
مربياني داشتم كه مي گفتند :"بايد اين كار را انجام بدهي ، چون من مي گويم
. " اما من اين گونه نگاه نمي كنم . اقتدارگرايي را دوست ندارم . "
ليدهلم
:" وقتي در شمال بازي داشتيم ، نمي گذاشت با هواپيما سفر كنيم چرا كه مي
ترسيد سقوط كنيم . با قطار از رم به ميلان مي رفتيم . قطار شب راه مي افتاد
اما ليدهلم عادت داشت كه شبها زود بخوابد . به همين خاطر ساعت 9:30 وارد
قطار مي شديم و 10 مي خوابيد . بازيكنان نمي توانستند بخوابند . اين بدترين
مدل آماده سازي بود . "
بازيكنان :"به طور كلي هافبك ها باهوش ترين هستند . پيرلو ،ژابي ، تياگو موتا ،ديديه دشام و ... همه هافبك هاي باهوش هستند . "
2-4-4 با ساچي ::"تجربه من مي گويد كه اين تنها فرمي بود كه او مي خواست بازي كنيم . "
استرس
مربيگري او در زمان حضورش در رجينا :" در پايان سال اول گفتم :"سه ،چهار
سال كار مي كنم و بعدش به تعطيلات مي رفتم . " ليدهلم مي گفت كه مربيگري
بهترين شكل دنياست اما به جز روزهاي بازي ها . حالا اگر به پشتم نگاه كنيد ،
جاي زلزله را مي بينيد ! "
وقتي در پارما مربيگري مي
كرد ،ايسكو مي خواست بازيساز باشد ،پستي كه در ميلان ساچي نبود :" به او
گفتم :" نه ، تو بايد گلزن باشي . " باجو براي بولونيا 25 گل زده بود .
استفاده اش در پستي ديگر به معناي از دست رفتن 25 گل بود ،يك اشتباه بزرگ .
"
ميلان با برلوسكوني :"سنت مي گويد كه سبك بازي
فوتبالي زيبايي دارند ، سبكي متفاوت با يوونتوس كه برايش بردن از همه چيز
مهمتر بوده است . وقتي كه برلوسكوني ، ميلان را خريد هم همين طور بود . اين
تنها دليلي بود كه با پيرلو ، سيدورف ، روي كاستا ، كاكا و شوچنكو در كنار
هم بازي مي كردم . "
فينال چمپيونزليگ 2003 :" من تركيب و صحنه ها را مشخص كرده بودم كه برلوسكوني در موردشان از من يك كپي و توضيح خواست . "
فينال
استانبول مقابل ليورپول :"تيم سخت تلاش كرد تا برنده باشد اما به موفقيت
نرسيد . به نظرم اين تقدير بود . به هر حال در فوتبال ، مهمترين اتفاق
غيرمهم دنياست . چه كار مي شد كرد وقتي در شش دقيقه سه گل خورديم ؟ تغيير
غيرممكن است ... من يك مربي با 800 بازي در دورن فوتبالم هستم . اگر بخواهم
دو تا از بازيهايي را انتخاب كنم كه تيمم خيلي خوب بازي مي كرد ، يكي از
آنها همان بازي بود . ديگري نيمه نهايي 2007 مقابل يوونتوس بود .
فرهنگ
هاي متفاوت در رختكن :"در ابتدا با ايتاليايي ها ،ايتاليايي صحبت مي
كردم . بعدش با برزيلي ها ،ايتاليايي دست و پا شكسته و بعدش بكام با ايما و
اشاره !"
فينال جام حذفي ميان چلسي و پورتسموث در سال
2010 كه بازيكنان نظرات متفاوتي داشتند :"هر كسي يك چيز مي گفت . مثلا چك
مي گفت :"بايد فضاهاي عقب را كنترل كنيم تا ضد حمله نخوريم . " آن فصل
بازيهاي زيادي داشتيم و فكر مي كردم كه بازيكنان استراتژي را فهميده باشند .
كاملا احساس اطمينان مي كردم كه بعد از آن همه بازي همه بازيكنان مي دانند
كه بايد چه كار كنند چرا كه حس مي كردم آماده شان كرده ام . بعد كمي در
مورد ادراكشان ترديد كردم . به همين خاطر از آنها خواستم تا اگر فهميده اند
، دوباره توضيح بدهند . فقط اين را شنيدم :" دوباره تكرار كن !""
پي
اس جي :" مشكل بازيكنان انگليسي اسن است كه سخت است كه درك كنند كه نيازي
نيست كه هر روز در تمرين با صد در صد قوا تلاش كنند . تمريناتي هستند كه در
آنها مهم است كه با صد در صد قوا تمرين نكني . فرانسوي ها برعكس ، درك نمي
كنند كه بايد هر روز صد در صد تلاش كني . پي اس جي تجربه خوبي بود چرا كه
اولين باري بود كه بايد چيز جديدي را مي ساختم . با چلسي و رئال مادريد
متفاوت بود كه سازماندهي مشخصي در باشگاه دارند و تيم خوبي دارند . در پي
اس جي بايد همه چيز از صفر ساخته مي شد . "
رختكن پي
اس جي :" رابطه آسان نيست . بازيكنان اهل آمريكاي جنوبي ترجيح مي دهند كه
به همديگر پاس بدهند . ايتاليايي ها همين طور . بازيكنان عادت نداشتند كه
روحيه برنده داشته باشند . تمرينات ساعت 11 برگزار مي شد اما به طور كلي
اغلب بازيكنان عادت داشتند كه 10:30 بيايند و 12:30 يا 13:00 بروند .
تغييرش آسان نبود . به بازيكنان مي گفتم :"بهتر است كه بعد از تمرين
بمانيد ، خوب غذا بخوريد و خوب استراحت كنيم . نبايد يك روز را تلف كنيد . "
در اين زمينه ايبراهيموويچ به عنوان حرفه اي ترين بازيكن مهم بود . يك
الگو بود كه در تمرينات همه سعي مي كردند در تمرينات از او تفليد كنند چرا
كه هميشه جنگنده بود . بعد از شش ماه بالاخره نتيجه داد ."
رئال
:" هدف اين بود كه يك فوتبال با كمي تفاوت را ارائه كند چرا كه فرهنگ اين
باشگاه ارائه فوتبال تماشايي است . توقع هوادراان بالاست . ضدحمله را دوست
دارند . تيمي را مي خواهند كه بازي و تملك توپ را كنترل كند . مي خواهيم
تاريخ و سنت باشگاه را ادامه دهيم . "
سبك ها :"در
انگليس به طور كلي ،تيمها كيفيت تاكتيكي بيشتري در دفاع دارند . در فرانسه
،تيمها از نظر بدني سرسخت هستند چرا كه بازيكنان آفريقايي زيادي در اين
جا هستند . در اسپانيا ، تيمها فوتبال زيبا را افتخار مي دانند . بايد به
اين تفاوت هاي فرهنگي عادت كرد . "
هماهنگ بيل
:"مشكلي نيست چرا كه متواضع است و پر توقع نيست . فشاري نمي آورد . دارد
اسپانيايي را ياد مي گيرد و هدفم اين است كه كاري كنم كه درون زمين راحت
باشد و با هم تيمي هايش راحت بازي كند . بسياري از هم تيمي هايش انگليس
صحبت مي كنند . "
كار با كريستيانو رونالدو :" من
موظفم كه اشخاص را مديريت كنم . در مورد كريستيانو همان طور كار مي كنم كه
با كارواخال و موراتا كار مي كنم . به طور كلي ، كار با ستاره ها آسان تر
است چرا كه حرفه اي تر هستند . رونالدو خيلي حرفه ايست . در هر صورت دوست
ندارم كه زندگي شخصي بازيكنان را كنترل كنم چون كه نه برادرشان هستم و نه
پدرشان . امروزه بازيكنان ، بيشتر زندگي شخصي و سبك زندگيشان را كنترل مي
كنند . وقتي من بازي مي كردم ، به هتل مي رسيديم و هر كسي يك منو را انتخاب
مي كرد . هيچ كس رژيم غذايي نداشت . اين باعث مي شد كه فردايش از ناحيه
پاها احساس درد كنيم . "
نحوه مديريت فشار :"تجربه
خوبي دارم . وقتي نتيجه خوب نيست ،دپرس نمي شوم . فشار زيادي را نسبت به
بازيكنان ديگر حس نمي كنم چرا كه عاشف كارم هستم . فشار روي يك مربي عادي
است .